محل تبلیغات شما




بدون شک مرورگر Google Chrome را می‌توان یکی از محبوب‌ترین مرورگرهای حال حاضر دنیای وب دانست. در این ترفند قصد داریم به معرفی لیستی کامل از میان‌برهای موجود در این مرورگر بپردازیم. به وسیله این کلیدهای میان‌بر می‌توانید سرعت عمل خود را هنگام کار با این مرورگر بیشتر کرده و خود را نیز حرفه‌ای تر نشان دهید.

• مدیریت تب‌ها:
Ctrl T: ایجاد یک تب جدید.
Ctrl W یا Ctrl F4: بستن تب (در صورت باز بودن تنها یک تب، کل پنجره بسته می‌شود).
Ctrl Shift T: باز کردن ۱۰ تب اخیر بسته شده.
Ctrl 1 تا Ctrl 8: مراجعه به تب اول تا تب هشتم.
Ctrl 9: مراجعه به آخرین تب.
Ctrl Tab یا Ctrl Page Down: مراجعه به تب بعدی.
Ctrl Shift Tab یا Ctrl Page UP: مراجعه به تب قبلی.
Ctrl N: ایجاد یک پنجره جدید.
Ctrl Shift N: ایجاد یک پنجره جدید در حالت مرور خصوصی.
کلیک روی لینک Ctrl: باز کردن لینک در تب جدید.
کلیک روی لینک Shift Ctrl: باز کردن لینک در تب جدید و مراجعه به این تب.
کلیک روی لینک Shift: بازکردن لینک در پنجره جدید.
کلیک روی لینک Alt: دانلود محتوای موجود در لینک.
کشیدن لینک و رها کردن در یک تب موجود توسط ماوس: باز کردن لینک در تب انتخاب شده.
کشیدن لینک و رها کردن در نوار تب‌ها توسط ماوس: باز کردن لینک در یک تب جدید و در موقعیت مشخص شده در نوار تب‌ها.

• نوار آدرس:
Alt D یا Ctrl L: مراجعه به نوار آدرس و انتخاب آدرس کنونی.
Ctrl E: درج علامت سوال در نوار آدرس (با وارد کردن هر عبارتی پس از این علامت سوال، عبارت مورد نظر در موتور جستجوی پیش‌فرض جستجو می‌شود).

• نمایش صفحات وب:
F6: تغییر انتخاب بین نوار آدرس و صفحه وب.
Ctrl یا بالا بردن غلطک ماوس Ctrl: افزایش بزرگ‌نمایی صفحه.
- Ctrl یا پایین بردن غلطک ماوس Ctrl: کاهش بزرگ‌نمایی صفحه.
Ctrl 0: بازگشت به اندازه عادی متن.
Ctrl U: مشاهده سورس HTML صفحه.
F11: نمایش صفحه در حالت تمام‌صفحه.

• مرور بین صفحات وب:
Alt Home: مراجعه به صفحه خانگی.
Alt کلید جهت‌دار راست: مراجعه به صفحه بعدی.
Alt کلید جهت‌دار چپ: مراجعه به صفحه قبلی.
F5 یا Ctrl R: بارگذاری مجدد صفحه وب جاری.
Ctrl F5 یا Shift F5: بارگذاری مجدد صفحه وب جاری با نادیده گرفتن Cache مرورگر.
Esc: توقف بارگذاری صفحه.

• مرور در صفحات وب:
Tab و Shift Tab: گردش میان محتویات صفحه.
Enter بر روی لینک: باز کردن لینک.
Ctrl Enter بر روی لینک: باز کردن لینک در تب جدید.
Shift Ctrl Enter بر روی لینک: باز کردن لینک در تب جدید و مراجعه به این تب.
Shift Enter بر روی لینک: باز کردن لینک در یک پنجره جدید.
Alt Enter بر روی لینک: دانلود محتوای موجود در لینک.
Shift F10: باز کردن منوی راست کلیک.

• دسترسی به ویژگی‌های مرورگر:
Ctrl P: چاپ صفحه وب با تنظیمات مرورگر.
Ctrl Shift P: چاپ صفحه وب با تنظیمات عمومی ویندوز.
Ctrl P: باز کردن فایل.
Ctrl S: ذخیره صفحه جاری.
Alt F: نمایش منوی تنظیمات مرورگر.
Ctrl H: باز کردن تاریخچه (History) مرورگر.
Ctrl J: نمایش دانلودهای مرورگر.
Ctrl F: جستجوی متن در صفحه.

• لینک‌های مورد علاقه:
Ctrl Shift B: نمایش نوار لینک‌های مورد علاقه.
Ctrl D: افزودن صفحه کنونی به لینک‌های مورد علاقه.
Ctrl Shift D: افزودن صفحه کنونی به لینک‌های مورد علاقه و ویرایش جزئیات.

• سایر میان‌بر‌ها
Ctrl Shift I یا Ctrl Shift J: دسترسی به ابزارهای توسعه‌دهندگان HTML و JavaScript.
Shift Esc: دسترسی به Task Manager مرورگر.
F1: دسترسی به راهنمای مرورگر.

منبع : ترفندستان


 



ارتش امریکا ریچارد بندلر، یکی از بنیان‌گذاران دانش NLP را فراخواند تا آموزش سربازان امریکایی را به عهده بگیرد. سربازان ارتش، هدف را از فاصله سی متری باید نشانه می‌گرفتند؛ اما تنها چند نفر به نشان می‌زدند. ریچارد بندلر آنها را در فاصله سه متری سیبل به صف کرد. وقتی فرمان آتش داد، همه سربازان بدون استثناء تیر را به هدف نشاندند.

بندلر آنها را چند روز به این تمرین وا داشت. سپس از آنها خواست از فاصله شش متری شلیک کنند. این بار نیز سربازان به هدف زدند. پس از تکرار این تمرین، چند روز بعد، این فاصله را به نُه متر رساند. به همین ترتیب، وی هر دفعه فاصله را زیاد می‌کرد تا سرانجام به سی متری هدف رسید. این بار درصد بسیار زیادی از سربازان به هدف زدند. دقت تیراندازی آنها در مقایسه با عملکردشان قبل از آموزش، خیره‌کننده بود.

از این ماجرا می‌توان نتیجه گرفت نویسنده نیز برای رسیدن به موفقیت، ابتدا باید نزدیک‌ترین فاصله را به هدف انتخاب کند؛ این فاصله چیست؟ غلبه بر ترس از نوشتن.»

به عبارتی، نویسنده نوقلم بدون نگرانی از نتیجه کار، فقط باید بنویسد و بایگانی کند. همچنین، به جای توقع از خود، از کارش باید لذت ببرد. وقتی این هدف محقق شد می‌تواند سراغ هدف دورتر برود؛ یعنی با فراگیری آموزه‌های جدید، کاستی‌های نوشته‌اش را بیابد و برطرف کند. مثلا یاد بگیرد غلط‌های املایی را چه طور کشف کند. چه طور متن خود را یک‌دست و یک‌پارچه بسازد؟ چگونه غلط‌های دستوری را بشناسد و اصلاح کند؟ چه طور متن خود را روان کند؟ چگونه بر جذابیت آن بیفزاید؟ و…

این جمله را در نظر بگیرید:

تصویری که از این کتاب که این روزها گاهاً در صدا و سیما توسط مجری‌های تلویزیون و رادیو تبلیغ می‌شود در نظر مخاطب ترسیم می‌شود همانی که هست نیست. محتوای این کتاب را باید فارق از هر گونه پیش‌داوری مورد انتقاد قرار داد.

پس از اعمال آموزه‌های درست‌نویسی و ساده‌نویسی صورت بازنوشته این متن چنین می‌شود:

تصویرسازی رسانه‌ها درباره این کتاب واقعی نیست؛ همان تصویر که گاهی مجری‌های صدا و سیما نیز ارائه می‌کنند؛ حال آن که محتوای این کتاب را فارغ از هر گونه پیش‌داوری باید نقد کرد.

همچنین، پس از اعمال فنون زیبانویسی، صورت بازنوشته آن به این شکل درمی‌آید:

رسانه‌ها از این کتاب تصویری ساختند که به همه چیز شبیه است؛ مگر واقعیت. در این همهمه و هیاهو، مجری‌های صدا و سیما نیز آتش بیار معرکه شدند؛ حال آن که فارغ از هر گونه پیش‌داوری، عیار این کتاب را با سنگ محک نقد، باید سنجید.

به یاد داشته باشید که نویسنده با هر حیله و ترفند، اول باید بنویسد؛ حتی بد. زیرا بعداً کیفیت نوشته‌اش را می‌تواند ارتقاء دهد. پس هر بار وسوسه شدید از همان ابتدا خوب بنویسید، یاد داستان تیراندازی سربازان امریکایی بیفتید. از قدیم نیز گفته‌اند: سنگ بزرگ نشانه نزدن است.» با این اوصاف، اگر می‌خواهید قلم‌تان قفل شود و نویسنده‌ای بازنده و سرافکنده باشید، به این آموزه عمل نکنید!


 



"غرب‎زدگی ااما بد نیست"

۱- یک غربى معمولا بطرى آبش را از خودش جدا نمی کند. استاد هم با بطرى آب درس می دهد و آب تنها چیزى است که غربی ها به شدت می خورند و ما نه!

۲- هر چقدر ما ایرانی ها شلنگ قلیون به دست داریم، این غربی ها کتاب در دست دارند کتاب جزء جدایی‎ناپذیر (بجای لاینفک)  زندگى این مردم است.

۳- در جواب پرسیدن حال شان به جاى قربان شما و نوکرتم جواب روشن می دهند و شما در جریان حال شان قرار می گیرید مثلا می گویند: خوبم، کمى مریضم، خسته ام، بد نیستم، عالى ام،.

۴- وقتى لطفى می کنید مثلا از غذای تان به کسى تعارف می کنید به جاى گفتن الهى فدات بشم و دورت بگردم خیلى واضح می گویند: تو مهربانى و . . 
و شما روزى را تصور کنید که به خاطر کارهاى معمولى چند بار به شما گفته شده مهربان هستید، آیا به سمت مهربان تر شدن نمى روید؟!

۵- بین مشاغل مختلف تفاوت جایگاهى نیست. پزشک از اتاقش بیرون می آید و هر مریض را شخصا صدا می کند، استاد، روز اول می گوید من نه پرفسورم، نه sir، نه مسیو، من فقط "مت"(اسم کوچکش) هستم.

۶- مردم ورزش می کنند . به معناى واقعى کلمه نه آمپول و تزریق هورمون. 
نه به شرایط خاصى احتیاج دارند نه باشگاه نه وقت کافى 
با دوچرخه سر کار می روند. بارها کسانى را دیده ام که کالسکه به دست، می دویدند.
دوستى در باشگاه، کارمندان جایى را دیده بود که وقت ناهارشان را به باشگاه مى آیند و ورزش می کنند.

۷- وقتى نگاه تان به کسى می افتاد سریع لبخند می زند و احتمالا روز خوش می گوید، ما چرا انقدر با نگاه همدیگر مشکل داریم و چرا انقدر به هم زل می زنیم؟!

۸- از چه زمانى ما کمتر در مترو و اتوبوس براى مسن ها، صندلى خالى کردیم؟
اینجا اگر براى مسن ها و باردارها و بچه ها صندلى خالى نکنید علنا دیگران به شما تذکر می دهند.

۹- با بچه ها، حیوانات و طبیعت مهربان تر بودن نشان از انسان تر بودن شما دارد.

۱۰- بدون ترحم و تحقیر به ضعیف‎ترها کمک می کنند. 
کسى احساس برتر بودن به شما نمی دهد.

۱۱- در رفتارشان خود را درگیر قید و بندهای حاصل از آداب و تشریفات نمی کنند،
خودشان هستند و فکرشان را صرف ارائه ی ماسک اجتماعی نمی کنند چون از این که خودشان باشند هراسی ندارند.
و.

اما ما از غرب زدگی فقط فرو مایه‎ترین مدهای گروه های افراطی را یاد گرفتیم. چرا این ۱۱ مورد را یاد نگرفتیم و یاد نگیریم؟


 



ت های رفتاری 

در برابر انتقاد» دیگران چه واکنشی نشان دهیم؟

 انتقاد، به نفع من و شماست!
اما لازم است برداشتِ خود را از انتقاد» تغییر دهیم.
وقتی از من انتقاد می‌کنند، معنایش این است که به من توجه شده».

 انتقاد مانند گارد-ریل‌ها در جاده است!
پول خرج کرده‌اند و آن را آنجا گذاشته‌اند. درست است که ماشینت خراب می‌شود ولی در عوض جانت نجات پیدا می‌کند.
پس به من توجه شده و مهم هستم.
اگر جان آدمها مهم نباشد، در هیچ جاده‌ای گارد-ریل نمی‌گذارند. می‌گویند: افتاد که افتاد! می‌خواست حواسش جمع باشد!

پس جان و رأی شما اهمیت دارد که دارند به شما فکر می‌کنند و جاده را درست می‌کنند.

برای مثال شما اشتباهی کرده‌اید و تذکر می‌دهند. این بدین معناست که:
من زنده هستم و آدم ِزنده اشتباه می‌کند.
پس هر وقت از تو انتقاد می‌شود معنایش این است که:
به من توجه می‌کنند، من مهمم، من زنده‌ام.
وقتی از تو انتقاد می‌کنند، خوشحال باش که: دیده شدی، مهمی، کسی هستی.

فقط برداشت‌ات راتغییر بده».
کسانی که به شما توجه کرده‌اند نظرشان مهم است.
یعنی رابطه‌ای بین شما هست که انتقاد» معنا پیدا کرده است.
اگر این‌طور فکر کنید، از این به بعد از انتقاد خوشحال می‌شوید، نه ناراحت.


 



نظریه پنجره شکسته

ساختمان خالی از سکنه‌ای را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد، در حالی که شیشه‌ یکی از پنجره‌هایش شکسته است تصور کنید.

مشاهده‌های علمی نشان می‌دهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان می‌گیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد.

پس شیطنت شروع می‌شود و پنجره‌های سالم ساختمان مورد هدف قرار می‌گیرند و ساختمان تغییر شکل می‌دهد و البته ادامه این روند می‌تواند منجر به ورود میهمانان ناخوانده به ساختمان بی‌صاحب شود و آثارش از سطح به عمق نفوذ کند.
اتفاقی که در اشکال مختلف شاهد آن بوده‌ایم.

توصیف فوق، خلاصه‌ای است از یک نظریه جرم شناسی به نام پنجره شکسته».
نظریه‌ای که در دهه هشتاد و نود میلادی به کمک شهردار نیویورک آمد تا جرم‌خیزترین مترو جهان را که شهر زیرزمینی خلافکاران و اشرار به حساب می‌آمد سر و سامان بدهد.

شهرداری نیویورک، در اولین اقدام خود به بازسازی واگن‌های مترو پرداخت و دستور داد تا واگن‌هایی که طی روز با اسپری رنگ، نوشتن یادگاری و. آسیب می‌بینند، شبانه از خط خارج شوند و تاصبح روز بعد رنگ‌آمیزی و تعمیر‌شده و
به خط برگردند.

در واقع همه اینکارها یک پیغام داشت: حواسمان به همه چیز هست و هیچ خلافی رو تحمل نمیکنیم واین چنین شد مترو ناامن نیویورک تبدیل به یکی از امن ترین متروهای جهان شد.

اکنون استفاده از تئوری پنجره شکسته در زندگی شخصی، تربیت کودک، تجارت و کسب و کار کارایی دارد.

پنجرههای شکسته رو بیابیم و تعمیر کنیم مطمئن باشید اوضاع بهتر خواهد شد.
پنجرههای شکسته کار و زندگی ما کجاها هستند؟؟
تا حالا بهش فکر کردید؟


 



برای تغییر دادن الگوهای فکری خود چکار کنیم؟

وقتی احساس می کنید که درحال  قضاوت، حسادت، طمع یا امثال آنها هستید می توانید از این دستور استفاده کنید.

مرحله اول

نفس خود را عوض کنید هر وقت می خواهید الگوهای فکری کهنه خود را تغییر دهید، بهترین راه استفاده از نفساست.
تمام عادتهای ذهن به تنفس مربوط هستند و با تغییر نوع نفس، شکل آنها عوض میشود.

برای این منظور به طور عمیق نفس خود را خارج کنید.
شکم را به داخل بکشید و هنگامی که نفس را خارج میکنید، در ذهن خود مجسم کنید که الگوی فکری ناپسند از شما دور میشود.
به محض اینکه به نفس کشیدن خود دقت می کنید و آن را تغییر می دهید، فکر و قضاوت ناپدید می شود.

مرحله دوم

حالا هوای تازه را عمیقا وارد ریه های خود کنید این کار را دو سه بار انجام دهید و ببینید چه اتفاقی می افتد.
احساس تازگی عجیبی در شما
پیدا میشود.
تفکر منفی و ناپسند شروع به ناپدید شدن می کند.

وقتی این کار را انجام میدهید، مشاهده می کنید که ذهن به جای دیگری حرکت می کند.
این راه برای تغییر دادن الگوهای فکری بسیار موثر است.
این دستور ساده را بکار ببرید و از نتیجه آن شگفت زده شوید.


 



محمود سریع‌القلم، استاد علوم ی دانشگاه شهید بهشتی، در یادداشتی در وبسایت خود  ۳۰ ویژگی را که باعث می شوند به هم اعتماد نکنیم به ترتیب زیر برشمرد:

۱- به شخصی که به ما محبت کرده و احترام گذاشته، لطمه می زنیم.
۲- این که در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده‌ایم.
۳- با یک ویژگی منفی، کلیتِ یک فرد را تخطئه می‌کنیم.
۴- ظاهر و باطنِ ما در دوستی، بسیار فاصله دارد.
۵- روزی چندین بار حرفمان را تغییر می‌دهیم.
۶- مسئولیتِ قولی را که می‌دهیم نمی‌پذیریم.
۷- تا بتوانیم از گفتنِ اشتباه کردم» فرار می‌کنیم.
۸- پشتِ سرِ فردی که از ما انتقادِ معقول کرده، بدگویی می‌کنیم.
۹- خیلی زود محبتِ دیگران را فراموش می‌کنیم.
۱۰- خود را ۱۰ برابرِ آن چه هستیم نشان می‌دهیم.
۱۱- ناخودآگاهِ ما از فردی که موفق است، دائماً ناراحت و پریشان است.
۱۲- در حذفِ افرادِ توانا، بسیار کوشا هستیم.
۱۳- به هر موضوع ریز و درشت، واکنش نشان می‌دهیم.
۱۴- در گرفتنِ جواب خیلی عجله داریم.
۱۵- بدون توجه به ظرفیت و توانایی، اکثریت می‌خواهند سلبریتی شوند.
۱۶- آدابِ دوستی و مراقبت از دوستی را، قبل از ۱۰ سالگی نیاموخته‌ایم.
۱۷- نسبت به دروغ و ابهام، سِر شده‌ایم.
۱۸- متوجه نیستیم که تعداد دروغ، Peak دارد.
۱۹- اصولِ ساختنِ اعتماد با انسان‌های دیگر را، قبل از ۱۰ سالگی نیاموخته‌ایم.
۲۰- دنبالِ بُردهای کوتاه‌مدت هستیم.
۲۱- ظاهری متواضع ولی عمدتاً باطنی مغرور داریم.
۲۲- تفاوت‌های یکدیگر را به رسمیت نمی‌شناسیم.
۲۳- افکارِ متفاوتِ انسان‌ها را، حق آنها نمی‌دانیم.
۲۴- بسیاری مسائل کم‌اهمیت، به ما برمی‌خورد و زود ناراحت می‌شویم.
۲۵- بیشتر دعوایی هستیم تا اهلِ تفاهم، کوتاه آمدن و خویشتنداری.
۲۶- تعداد افرادِ Bipolar بیشتر از آن است که تصور می‌کنیم.
۲۷- بسیار عطش داریم واردِ حریمِ خصوصی دیگران شویم.
۲۸- عمدتاً تخیلی، تحلیل می‌کنیم.
۲۹- چون سیگنال‌های متضاد می‌فرستیم، نمی‌توانیم اعتمادِ هم دیگر را جلب کنیم.
۳۰- چون از یکدیگر در امان نیستیم، نمی‌توانیم گروه، تشکیلات، حزب، بنگاه، سیستم و نظام اجتماعی درست کنیم.


نظر شما چيست؟!


 



وﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟ 

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛ 
چون ﻣﻔﯿﺪﯼ,

ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛
حتی ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ

به کسی که دوستش داری
دلبسته باش نه وابسته!

اگر تو هم باورهای غلط داری ، اسم‌های دیگه روش نذار و سعی کن اصلاحش کنی

با نگاه نکردن به یک چیز اون چیز حذف نمیشه 
مسائل رو حل کن ، پاک نکن


دکترمجیدناصری 


 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها